در حالی که ازدواج، تعهدات زیادی به همراه دارد، اما برخی از همسران تعهد زناشویی را زیر پا می گذارند و درگیر خیانت زناشویی می شوند.
آمارها حاکی از افزایش روزافزون خیانت زناشویی است و این موضوع بسیار نگران کننده است زیرا خیانت زناشویی اثرات شدیدی همچون اثرات استرس پس از سانحه دارد و تا مدتها این آثار باقی میماند. بسیاری از صاحبنظران معتقدند یکی از دلایل این معضل این است که رابطهی زناشویی پاسخگوی نیازهای عاطفی و جنسی زن و شوهر نیست و این میتواند این مسأله را پیش روی قرار دهد که اساساً برقراری ارتباط صحیح بین زن و شوهر میتواند آنها را از خیانت زناشویی مصون نگه دارد. بنابراین هدف این پژوهش، بررسی رابطه روابط پیش از ازدواج و خیانت زناشویی در مردان و زنان متاهل بود.
پژوهشها در مورد مردان و زنان نشان میدهد که سهلگیری جنسی و روابط جنسی قبلی به طور مثبتی با خیانت زناشویی در ارتباط است. همچنین احتمال خطر خیانت زناشویی در صورتی که زوجها پیش از ازدواج با یکدیگر زندگی مشترک غیر رسمی داشتند، حتی با کنترل متغیرهایی از قبیل ارزشهای جنسی و مذهب، 39 درصد افزایش مییابد. پژوهش فورست و تنفر نیز نشان میدهد سابقه زندگی مشترک غیر رسمی، احتمال خطر خیانت زناشویی را افزایش میدهد.
در تبیین این یافته میتوان گفت از آنجایی که رفتار جنسی پیش از ازدواج با ارزشهای جنسی فرد در ارتباط است، رابطه مستقیم و قوی بین رفتار جنسی پیش از ازدواج و خیانت زناشویی وجود دارد. در واقع فردی که دارای ارزشهای جنسی سهلگیرانهتری پیش از ازدواج است، پس از ازدواج نیز دارای همین ارزشها است. همچنین فردی که دارای ارزشها و نگرشهای جنسی و زناشویی سهلگیرانهای است به احتمال بیشتری حتی پس از ازدواج به رفتار خود ادامه خواهد داد چرا که یافتهها نشان میدهد که احتمالاً افراد به دنبال سازگار کردن نگرشها با رفتارهای خود هستند و یا در پی ابراز رفتارهایی هستند که در راستای نگرش آنهاست. مطابق با نظریه ناهماهنگی شناختی، افرادی که درگیر رفتار خاصی میشوند، احتمالاً نگرششان را نسبت به آن رفتار تغییر خواهند داد. نظریه ناهماهنگی شناختی اغلب در تحقیقات جنسی برای تبیین اثرات منفی جسمی و ذهنیِ هویت جنسی ناهمخوان و رفتار جنسی بهکار رفته است. افرادی که درگیر رفتارهای جنسی نامعمول (مثلاً روابط همجنسگرایانه ، روابط جنسی پیش از ازدواج ، فعالیتهای جنسی مربوط به بیش از یک همسر ) میشوند، احتمالاً برای کاهش ناهماهنگی شناختی خود، نگرششان را در آینده تغییر خواهند داد.
همچنین مطالعهای در مورد زنان نشان میدهد که بین داشتنِ شرکای جنسی در طول زندگی و خیانت زناشویی رابطه وجود دارد. همانطور که قبلاً نیز گفته شد از آن جاییکه رفتار جنسی پیش از ازدواج با ارزشهای جنسی فرد در ارتباط است، رابطه مستقیمی بین رفتار جنسی پیش از ازدواج و خیانت زناشویی وجود دارد. در واقع فردی که دارای ارزش-های جنسی سهلگیرانهتری پیش از ازدواج است، پس از ازدواج نیز به احتمال بیشتری چنین ارزشها و نگرشهایی را دنبال خواهد کرد.
از سوی دیگر هر چه تعداد شرکای جنسی پیش از ازدواج بیشتر باشد، به احتمال زیاد فرد دارای نگرش بسیار سهلگیرانهری در این زمینه است که او را به داشتن چنین روابط آزاد و گستردهای با دیگران سوق میدهد. در نتیجه میتوان انتظار داشت مردانی که از روابط جنسی پیش از ازدواج بیشتری برخوردارند، هم از نگرش سهلگیرانهتری در این زمینه برخوردارند و هم اینکه هنگامی که در شرایط مناسب قرار گیرند (شرایطی که کمتر احتمال به خطر افتادن آنها وجود داشته باشد)، به احتمال بیشتری مرتکب رفتار خیانت زناشویی خواهند شد.
سهلگیری جنسی و روابط جنسی متعدد، تأثیر سوء فراوانی بر زندگی مشترک خواهد داشت. این تأثیر سوء نه تنها دامان خانواده بلکه دامان جامعه را نیز خواهد گرفت. اگرچه ممکن است بسیاری از افرادی که رضایت زناشویی پایینی را گزارش میکنند و یا نگرش مثبتی به خیانت زناشویی دارند، لزوماً پس از ازدواج نیز به روابط جنسی فرا زناشویی روی نیاورند، اما احتمالاً خانواده کارکرد مؤثر خود را از دست داده و انواع مشکلات جسمی و روانی را برای اعضا ایجاد میشود. بنابراین افراد هر چه در روابط جنسی، به اصول اخلاقی پایبندی بیشتری داشته باشند، رضایت زناشویی آنها بالاتر بوده و تعهد زناشوییشان در آینده نیز تا حد زیادی تضمین خواهد شد. از طرفی اگر رضایت زناشویی افراد تقویت شود، حتّی با وجود روابط جنسی قبلی میتوان تا اندازهای نگرش مثبت افراد به خیانت زناشویی را تغییر داد و اجازه نداد تا روابط جنسی قبلی الزاماً به خیانت زناشویی منجر شود. بنابراین شناخت عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی و تقویت آنها در زندگی مشترک فعلی با هر پیشینهای که اعضای آن دارند، ممکن است راهکار مفیدی باشد. البته مفیدتر آن است که برای افراد شرایط ازدواج فراهم شود تا درگیر روابط جنسی پیش از ازدواج نشوند، هر چند عدهای حتّی با داشتن شرایط ازدواج نیز به دنبال برقراری چنین روابطی بر میآیند.

از محدودیتهای پژوهش حاضر میتوان به این نکته اشاره کرد که به دلیل حساس یودن موضوع روابط فرا زناشویی در جامعه ایران و غیر شرعی بودن و ناپسند بودن آن از لحاظ اخلاقی و چه حقوقی ممکن است بسیاری از افراد، حاضر به افشای اطلاعات خود در این زمینه نشده باشند. از سوی دیگر تعداد افراد نمونه که سابقه روابط جنسی فرا زناشویی داشتند در مقایسه با افراد فاقد چنین روابطی محدود به نظر میرسد هر چند که از نظر آماری خللی به یافتهها وارد نشده است امّا پیشنهاد بر آن است تا برای به دست آوردن یافتههای مستدلتر در این زمینه از تعداد افراد بیشتری از افراد دارای سابقه روابط فرا زناشویی استفاده شود. همچنین میتوان به جای تکیه صرف بر یک سوال خودگزارشی از مقیاسهای مربوط به خیانت زناشویی نیز استفاده کرد.