در وسواس فکری و عملی به نظر میرسد که شخص مجبور است درباره چیزهایی فکر کند که همواره آرزو میکند بتواند راجع به آنها نیندیشد یا ناچار است اعمالی را انجام دهد که دائماً به خود می گوید : ای کاش میتوانستم آنها را انجام ندهم .
اما وسواسهای عملی رفتارهای به ظاهر نامعقولی را که به صورتی ثابت و تکراری انجام میشوند در بر میگیرند
افرادی که اختلال وسواس فکری و عملی دارند از ماهیت اضطراب آور و ناتوان کننده وسواسهای خود آگاهند ولی احساس میکنند که قادر نیستند آنها را متوقف سازند وسواس فکری و عملی غالباً ارتباط مستقیمی با یکدیگر دارند.
مثلاً شخصی که به کثیف بودن دستهای خود یا گناه آلود بودن آنها معتقد است امکان دارد که دستهای خود را هر چند دقیقه یکبار بشویند.
فرد دیگری که افکار وسواسی دارد ممکن است بکوشد تا از طریق تمرکز برشمردن قدمهایش آنها را از ذهن خویش دور کند .
همه افراد افکاری را که تا حدی حالت وسواسیی دارند تجربه کرده اند.
مثلاً افکار مصرانه درباره مسافرت یا رسیدن وعده ملاقات که به نظر میرسد شخص نمیتواند خود را از آن خلاص کند یا بعضی از دانشجویان درست قبل از یک امتحان مهم تکرار بعضی اشعار یا آوازهای معروف یا صداهای نابهنجار آگهیهای تجارتی را در ذهن خود گزارش کردهاند.
زبان و تکلم افراد وسواسی بیانگر آن است که آنان توجهی اغراق آمیز نسبت به جزییات دارند خواهان فضایی انزوا جویانه هستند و در تصمیم گیری دچار اشکال اند.
شایعترین ویژگیهای اختلالات وسواسی را می توان چنین ذکر کرد:
۱ – افکار و اعمال وسواسی به گونهای پایدار تحمیل شونده و مصرانه آگاهی فرد مبتلا را فرا گرفته اند.
۲ – افکار و اعمال وسواسی برای فرد مبتلا رنج آور، نا مطلوب غیر قابل کنترل و ناپذیر یافتنی هستند.
۳ – شخص مبتلا ، افکار و اعمال وسواسی را بیهوده و غیر منطقی میداند ولی قادر به متوقف ساختن آنها نیست.
۴ – فرد مبتلا در خود نیازی برای مقابله با افکار و اعمال وسواسی احساس میکند اما میترسد که در صورت ارتکاب این عمل اضطرابش افزایش یابد.
در وسواس ترس فرد مبتلا نسبت به خود موقعیت نیست بلکه ترس معطوف به پیامدهای مرتب بر آن است در حالی که در فرد فوبیک ترس متوجه یک موضوع یا یک موقعیت خاص است.
تفاوت دیگر این است که افراد وسواسی توجه بیشتر و ماهرانهتری درباره افکاری که ذهن آنان را اشغال کرده است و اعمالی که انجام میدهند دارند، در حالی که افراد فوبیک کمتر درباره ترس خود میاندیشد
سومین تفاوت این است که به نظر میرسد در وسواس شناختهای فرد بیشتر از فوبی نقش بازی میکنند.
انجام عمل وسواسی معمولاً موجب رضایت خاطر و کاهش اضطراب در فرد میشود به همین دلیل کوششهای وی برای منع و توقف اعمال و افکار وسواسی که به نظرش عجیب و مزخرف می رسند با شکست مواجه میشود زیرا میترسد که این عمل موجب افزایش اضطراب در وی شود.