روانشناس خوب
این مقاله به طور خلاصه بسیاری از تأثیرات روانشناختی و عاطفی رایج طلاق بر مردان، زنان را نشان می دهد. نرخ طلاق در کشور های اروپایی بالاترین میزان در جهان است. بیش از پنجاه درصد ازدواج ها به طلاق ختم می شود. به ادامه این مقاله توجه کنید. موضوعات مهم در مشاوران روابط توضیحات درباره موارد زیر است.
A. اثرات طلاق و شیوع آن
ب- اثرات طلاق بر کودکان
ج- مراحل احساسی طلاق
D. واکنشهای معمول کودکان به طلاق
E. علائم استرس در کودکان
ممکن است مفید باشد که کمی در مورد طلاق و تأثیرات معمول آن بر روی مردان، زنان و کودکان صحبت کنیم. نرخ طلاق در ایالات متحده و کشورهای اروپایی بالاترین میزان در جهان است. پنجاه درصد ازدواج ها به طلاق ختم می شود. 67 درصد ازدواج های دوم به طلاق ختم می شود. به همان اندازه که این ارقام بالاست، آن چه درست است نیز این است که به نظر می رسد نرخ طلاق در حال کاهش است.
دلایل این تغییر روشن نیست. بسیاری از افراد توانایی طلاق ندارند، بسیاری از افراد توانایی ازدواج ندارند. دلیل دیگر این است که “نوزادان طلاق”، که قسمت عمده ای از جمعیت ما را تشکیل می دهند، دیگر در 20 تا 30 سالگی نیستند، سنینی که شیوع طلاق بیشتر است. انتظار جامعه این است که زندگی مطلقه رضایت بخشی به زندگی زناشویی ندارد.
در این جا برخی از تجارب زنان و مردان در طلاق آورده شده است.
برای خانم ها:
1. زنان دو برابر مردان اقدام به طلاق می کنند
2. 90٪ مادران مطلقه حضانت فرزندان خود را دارند (حتی اگر آن را در دادگاه دریافت نکرده باشند)
3. 60٪ افراد تحت مشکلات فقر، زنان و کودکان مطلقه هستند.
4- مادران تنها تا چهار فرزند را با درآمد سالانه متوسط 12200 دلار پس از مالیات حمایت می کنند
5. 65٪ مادران مطلقه از هیچ گونه حمایت فرزندی برخوردار نیستند (این رقم بر اساس کلیه فرزندان واجد شرایط است، از جمله برخی از والدین هرگز ازدواج نکردهاند. وقتی پدران حضانت دارند و مادران بدون حکم نمی توانند فرزند خود را ببینند.) ۵٪ از آن ها به موجب دادگاه رای حمایت از کودک را دریافت می کنند (و از زمان شروع دستورالعمل های یکنواخت حمایت از کودک، عوامل اجباری و تعلیق تمدید مجوز افزایش می یابد)
6. پس از طلاق، زنان کمتر از مردان استرس و سازگاری بهتری دارند. دلایل این امر این است که (1) زنان بیشتر متوجه مشکلات زناشویی می شوند و با پایان یافتن چنین مشکلاتی احساس آرامش می کنند، (2) زنان بیشتر از مردان به سیستم های حمایت اجتماعی و کمک به دیگران اعتماد می کنند و (3) زنان هنگام طلاق احتمالاً افزایش عزت نفس را تجربه کرده و نقش های جدیدی را به زندگی خود اضافه می کنند.
7. زنانی که کار می کنند و فرزندان خود را در سازمان های مراقبت از کودکان قرار می دهند، ننگ بیشتری نسبت به مردان در همان موقعیت تجربه می کنند. مردانی که در یک موقعیت قرار دارند اغلب مورد حمایت و دلسوزی قرار می گیرند.
گاهی افراد در مقابل خود و زندگیشان دچار حس گناه میشوند که به این نوعی عدم رضایت از خود گفته میشود.
احساس گناه نسبت به اینکه چرا وارد این رابطه شدند و درست انتخاب نکردند ، حال اگر زوجین دارای فرزند نیز باشند این حس گناه نسبت به فرزندان هم اتفاق می افتد با این تفکر که باعث از بین بردن خوشبختی انها شدند و فرزندانشان قربانی اشتباهات آنان می شوند.
افراد به طبع جامعه ای که در آن قرار دارند دارای ترس هایی هستند و طلاق می تواند برخی از این ترس ها را بیشتر کند برای مثال ترس از آینده از مواردی است که ممکن است برای هردو طرف اتفاق بیافتد، که به طبع جامعه ما معمولا برای زنان ترس هایی از قبیل نگرانی های اقتصادی و همچنین نگهداری فرزندان مشهودتر است.
تنها زندگی کردن ممکن است برای فرد چه از لحاظ روحی و معنوی و چه از لحاظ مادی و امنیتی آزاردهنده باشد وممکن است ترس هایی مرتبط با پیامد های قبلی به وجود آورد.
معمولا شکست تبعات منفی از لحاظ روحی برای افراد دارد، حال اگر این شکست در رابطه ای عاطفی اتفاق بی افتد به طبع احساسات ناامید کننده و افسرده کننده ی بیشتری به دنبال خواهد داشت که ممکن است در طرفین طلاق اتفاق بیافتد، نوعی حس ناامیدی از رابطه و عمری که به اشتباه گذشته است
ممکن است زوجین در هضم جدایی عاطفی و تغییر عاداتی که اتفاق می افتد ناتوان عمل کنند یا زمان طولانی را برای فراموشی همدیگر نیاز داشته باشند و برای برطرف کردن کمبود های عاطفی ناشی از طلاق رو به کارهای اشتباهی ببرند
این احساس ممکن است در زوجین بعد از طلاق اتفاق بیافتد به طوری که گاهی به خوبی های یکدیگر فکر کنند گاهی با حس نفرت فقط بدی ها و اتفاقات ناگوار را مرور کنند و این دو طرز نگاه، دوگانگی، شک و تردید از درست یا غلط بودن طلاق را به همراه می اورد.
طرفین طلاق ممکن است با توجه به فرهنگ مردمی که با آن ها در ارتباط اند با دیدگاه ها و قضاوت های مختلفی روبرو شوند که ممکن است نسبت به زن یا مرد متغیر باشد.
اتفاقات منفی بعد از طلاق ممکن است در نحوه عملکرد فرد در زندگی شخصی اش به طور کلی تاثیر داشته باشد که یکی از موارد میتواند عدم توانایی مدیریت زندگی شخصی باشد که تغییرات روانی به دنبال دارد. حال به طبع آن با توجه به جامعه و فرهنگ، خانواده ها در این موارد سعی میکنند عملکرد بیشتری به منظور حفاظت انجام دهند و گاهی حتی تصمیم گیری نیز از سوی ان ها اتفاق میافتد که نوعی دخالت و آزاردهنده برای طرفین طلاق تلقی میشود. معمولا در جامعه ما خانم ها بیشتر از این موضوع رنج میبرند.
به دلیل قضاوت نادرست دیگران ممکن است ازدواج مجدد برای طرفین طلاق به نسبت مردم عادی سخت تر باشد به خصوص اگر زوجین دارای فرزند نیز باشند، ازدواج مجدد مشکلات بیشتری از قبیل اختلاف نظرها و حضور نامادری و ناپدری به همراه دارد وهمچنین ممکن است طرف مقابل نیز فرزند داشته باشد و ادغام فرزندان با یکدیگر از دیگر مشکلات ازدواج محسوب می شود. قبل از ازدواج مجدد حتما باید مشاوره ازدواج مجدد انجام دهید تا به مشکل بر نخورید
به طور معمول الگو گیری فرزند پسر خانواده از پدر و الگو گیری فرزند دختر خانواده از مادر صورت می گیرد، حال با طلاق و جدا شدن خانواده با توجه به حضانت بچه ها، همانند سازی فرزندان با پدر یا مادری که حضور ندارند، دچار اختلال خواهد شد. که این مشکل در سنین بلوغ فرزندان بیشتر به چشم می اید.
02144297670
02144244916