روانشناس خوبزوج درمانی
ضرورت مشاوره پیش از ازدواج
مرداد ۲۶, ۱۴۰۰
راه کارهای برخورد با خیانت همسر
مرداد ۳۰, ۱۴۰۰

تاثیرات منفی تروما بر زندگی عاطفی

دکتر امیر پیرایش:

۱- تروما یک واقعه ذهنی و فردی است؛ آنچه که ممکن است برای یک فرد آسیب‌زا باشد برای شخص دیگر ممکن است آسیب‌زا نباشد.

۲- تروما می‌تواند روی هر فرد تأثیر متفاوتی بگذارد.

۳- تشخیص یا تصدیق وجود ضربه روحی درباره‌ برخی از افراد دشوار است؛ به‌خصوص اگر شخصی در ظاهر «سالم» به نظر برسد و بتواند در زندگی روزمره خود عملکرد نسبتا خوبی داشته باشد. ضربات روحی می‌تواند شامل کودک آزاری، از دست دادن پدر و مادر، جدایی از خانواده، رویارویی با بیماری‌های حاد، مورد سوءاستفاده قرار گرفتن، غم و اندوه، تصادفات رانندگی، آزار و اذیت در محل کار یا آزار و اذیت در کودکی باشد.

درباره‌ تأثیرات تروما بر زندگی افراد دکتر بیان کردند:

۱. بی‌اعتمادی
ضربه‌ روحی می‌تواند منجر به احساس بی‌اعتمادی فرد نسبت به دیگران و یا خودش شود. این مسأله می‌تواند در قالب الگوی دلبستگی فرد نمود پیدا کند، یعنی چگونگی ارتباط فرد با دیگران در قالب یک رابطه (به‌عنوان مثال الگوی دلبستگی اضطرابی، اجتنابی و یا ایمن).

عدم اعتماد ممکن است باعث شود که شما غالبا نیت و صداقت طرف مقابل خود را زیر سؤال ببرید یا به دنبال نشانه‌های از خیانت در رابطه‌تان باشید. این مسأله همچنین می‌تواند اعتماد شما به قدرت قضاوت و تصمیم‌گیری خودتان را تحت تأثیر قرار داده و آن‌ها را مخدوش کند. همچنین به واسطه‌ یک ضربه‌ روحی ممکن است شما اعتمادتان را نسبت به خودتان و توانایی‌هایتان در مدیریت روابط از دست بدهید.

نمونه‌هایی از بی‌اعتمادی در روابط عاطفی: زیر سؤال بردن مداوم میزان علاقه یا تعهد همسر، درخواست نگاه کردن یا بررسی تلفن شریک عاطفی، وسواس بیش از حد درباره‌ی مکالمه‌ها و کلمات شریک عاطفی، تجزیه و تحلیل بیش از حد سخنان و نظرات شریک عاطفی، پرسش بیش از حد یا چک کردن روابط طرف مقابل.
۲. کاهش عزت نفس و احساس خود ارزشمندی تروما یا ضربه‌ روحی می‌تواند لطمات جدی و بزرگی به عزت نفس و احساس خود ارزشمندی فرد وارد کند. هنگامی که یک یا چند رویداد آسیب‌زا را به طور متوالی تجربه می‌کنید، این مسأله می‌تواند منجر به بروز باورهای خود محدودکننده و احساس شرم شود. این مسأله ممکن است که باعث شود بیان خواسته‌های خودتان در رابطه و تعیین مرزهای سالم، برای شما دشوار شود. در واقع این ضربات روحی می‌تواند امکان داشتن و تجربه کردن یک رابطه‌ی «سالم» را برای شما دشوار کند. وقتی که سطح عزت نفس شما پایین باشد، معمولا استانداردها یا انتظارات خود را در روابط عاطفی پایین می‌آورید، زیرا به این مسأله باور ندارید که شما «لایق» یک رابطه‌ خوب و سالم هستید، یا اینکه احساس می‌کنید برای طرف مقابلتان به اندازه‌ی کافی خوب نیستید.

نمونه‌هایی از عزت نفس پایین در روابط عاطفی: وارد رابطه شدن با دیگران فقط برای دریافت حس تأیید و اعتبار، تجربه کردن روابط ناسالم به صورت مداوم، بی‌توجهی به برخی امور مهم از قبیل (رفتارهای ناسالم یا منفی طرف مقابل در رابطه)، بیان نکردن نیازها و خواسته‌های خود، پذیرش تقصیر درباره‌ مواردی که واقعا تقصیر شما نبوده، رفتارهای منفی طرف مقابل یا شریک زندگی خود را درونی‌سازی یا شخصی‌سازی کردن.

۳. زندگی کردن با ترس
تروما یا ضربه‌ روحی باعث فعال شدن آمیگدالا و سیستم عصبی سمپاتیک می‌شود (مکانیسم جنگ یا گریز). اگرچه این پاسخ در مواقع بحرانی مفید است و برای ایمن نگه داشتن ما و محافظت از ما در برابر تهدیدات مفید است، اما وقایع آسیب‌زا در صورت عدم پردازش صحیح یا پاک‌سازی کامل از ذهن، می‌توانند منجر به عملکرد بیش از حد این مکانیسم بحرانی شوند. آمیگدالای فعال‌شده می‌تواند منجر به اضطراب یا علائم هراس (به‌عنوان مثال عصبی شدن، تحریک‌پذیری، بی‌قراری) و افکار سرزده (به‌عنوان مثال افکار فاجعه‌بار، تعمیم بیش از حد اتفاقات منفی، غرق شدن در تجارب مربوط به گذشته) شود.

در این حالت که عملکرد آمیگدالا بیش از حد افزایش یافته، شما به طور ناخودآگاه تمایل و گرایش بیشتری به حالات تهاجمی و تدافعی پیدا می‌کنید و ممکن است در هر موقعیتی سریع شروع به دعوا یا مشاجره کنید. همچنین این وضعیت ترسناک ممکن است حضور کامل در لحظه و تجربه کردن زمان حال را برای شما دشوار کند. شما ممکن است همیشه در فکر این باشید که دو قدم جلوتر چه اتفاقی ممکن است رخ بدهد تا از مشکلات یا هر گونه درد احتمالی پیشگیری کنید. این حالت دقیقا همان جایی است که رفتارهای خود تخریبی می‌تواند شروع شود؛ افکاری مثل این: «من می‌خواهم رابطه را قبل از اینکه طرف مقابل آن را خاتمه دهد، تمام کنم تا به این شکل از درد و رنج طرد شدن نجات پیدا کنم».

نمونه‌هایی از ترس در روابط عاطفی: رفتارهای تکانشی (پایان دادن به یک رابطه به خاطر ترس، متهم کردن شریک زندگی‌تان به مسائل مختلف آن هم بدون دلیل)، پرهیز از تعهد، فکر کردن درباره‌ی اینکه اگر طرف مقابل فلان کار را بکند چه اتفاقی می‌افتد و اندیشیدن درباره‌ی تمام حالات و اتفاقات بد ممکن.

نمونه‌هایی از بروز احساس ناامیدی در روابط عاطفی: انتظارات بیش از حد پایین از شریک عاطفی و رابطه، ناتوانی در تصور کردن آینده‌ای مشترک با شخص دیگر، داشتن پیش‌فرض‌های کلی درباره‌ی شخصیت طرف مقابل (مثلا «همه مردان/ زنان ____ هستند»، «این کار هرگز نتیجه‌ای نخواهد داد»)، احساس ناامیدی روی تجربه‌ی حضورتان با شریک عاطفی و تمام احساسات مثبت ناشی از حضور او در زندگی شما تأثیر گذاشته و تمام لذات شما را به چالش می‌کشد.
 نکته پایانی
آیا این موارد برای شما آشنا است؟ در هر صورت خبر خوب این است که تروما و ضربه‌های روحی شما قابل درمان و بهبود است. می توانید به کلینیک ندای ارامش روان با مدیریت دکتر پیرایش واقع در غرب تهران مراجعه بفرمایید